آواز انتظار

تمام ساعتها را به وقت امدنم كوك كرده بودم لحظه اي هم  از پنجره ي انتظار كه به سوي دروازه ي دلتنگي ختم ميشد ، چشم بر نميداشتمكمي نگران خودم شده بودم تلفن را برداشتم تا از خودم خبري بگيرم خيلي تلاش كردم ، اما حافظه ام مرا ياري نميكردواي بر من ...!!!اخر كي من  شماره ام را فراموش كرده بودم دست به دامان دفترچه  افتادم و بدنبالش گشتمك آواز انتظار...

روزگاریست که شبهایم ، بوی یلداست

...

 

حمیدم 96/11/29

آواز انتظار...

.

.

 

حیران و غریبانه شدم سوی جمالت

غافل ز حضورت ، نگهم سوی دعا بود ...

.

.

.

حمیدم 27-2-94

 

آواز انتظار...